سلامی چو بوی خوش آشنایی
یکی از دلایل انتقال وبلاگ به رزبلاگ ایجاد تالار گفتگوی استاد پناهیان بود که به حمدالله محقق شد با اینکه آقای پناهیان جزﺀ شخصیت های معروف جامعه به شمار می روند اما به شدت مهجور هم هستند یعنی حرف ها و سخنرانی های اخلاقی و منظومه فکری ایشان ناشناخته مانده است شاید این تالار ادای دینی باشد نسبت به آن همه راهنماییها و هدایت های ایشان که به زندگی من شکل داد که زبان از بیان آن ناتوان است
در اینجا می خواهیم از همه چیز صحبت کنیم ؛ اگر خاطره ای از استاد وسخنرانی های ایشان داریم ، اگر نکته ای از حرف های ایشان را پسندیده ایم ، حس قشنگی که از شنیدن این حرف ها و فهم دین به ما دست می دهد ،صدایی یا خبری از استاد خلاصه همه چیز و همه چیز در مورد استاد پناهیان

سلام به دوستان اهل دل
خوشحالم با زحمات شما یک محیطی پیدا شد تا بتوانیم در مورد آن فردی با هم صحبت کنیم که از دوران کودکی معلمی برایم شد که از راه دور می توانست دستم را بگیرد .
آری من هم از دوستان صمیمی شیطان بودم ولی باید بگویم قدرت کلام این معلم من از تمام قدرتهای شیطان و هواهای نفس من بیشتر است ، نمی دانم این قدر قدرت از کجا آمده و از چه سرچشمه میگیرد . از شما دوستان می خواهم من را در این مورد راهنمایی کنید .
از شما می پرسم وقتی که خیلی خسته هستید و حوصله هیچ کاری را ندارید ، چه کار می کنید ؟ میدانید وقتی برای من این موقعیت به وجود می آید چه کار می کنم ؟؟بله، با جان و دل می نشینم و سخنرانی های اخلاقی آقای پناهیان را گوش می کنم !!! .
انشاالله که خوش باشید .

تازه دانشگاه قبول شده بودم ... آشفتگی خاصی داشتم ... نمیدونستم چرا به خدا نمیرسم ؟... چرا آروم و قرار ندارم ...اصلا چرا اینقد سردرگم هستم ...باید از کی راه رو می پرسیدم ...
اسلام رو دوست داشتم ... اما ... از کتابای تکراری دینی چیز زیادی دستگیرم نمیشد ... مونده بودم سراغ کی برم ... تو این اشفتگی ها بودم که یه روز بصورت اتفاقی یه سی دی دستم رسید ... روش فقط یک کلمه بود :
حقیقت بندگی
نمیدونستم چیه و مال کیه ... انداختم رو دستگاه ببینم چی میگه ...
آقایی شروع کرد به سخنرانی ...
چند دقیقه ای که گذشت متوجه شدم در برابر کلمات عظیمی هستم...
کلماتی که تا اون روز به گوشم نخورده بود...
حکمت بود
از قلب پاکی بالا اومده بود ...
عجیب حرفاش حرفای دلم بود!
انگار روی زمین مرده بارون بباره ...!
بارونی که نگاهشو زیر و رو کنه ...
به زندگی
به خدا
به رسول الله )ص)
و به اهل بیت رسول الله (ص)
...
حدود 45 دقیقه ای طول کشید...
عجیب تا آخرش اشک ریختم...
تمام وجودم لرزید
دیدم حدود 20 تراک سخنرانی تقریبا 45 دقیقه ای میشه
من که تا اون روز با صدای ..... از خواب بیدار میشدم
حالا 20 روز نشستم پای سخنرانی آقایی که نمیشناختمش !
خونواده م متوجه شدن که خیلی عوض شدم!
اخلاقم .. رفتارم .. زندگیم !
برام تولد دوباره ای بود و فقط خدا میدونه چه حالی داشتم!
گذشت ... بعدها فهمیدم سخنران استاد پناهیان عزیز بوده اند ...
یه روحانی که نفسش عطر و بوی شهدا میده...
شد عموی من ... عمو پناهیان عزیز من ..
خدا رو شکر مشهد مقدس توفیق زیارتشون نصیبم شد
تازه فهمیدم که چرا میگن
« اگه امام زمان (عج) بین مردم بود اینقد دینداری سخت نمیشد » یعنی چی؟
من با عمو پناهیان عزیزم لذت محبت به یه ولی خدا رو چشیدم ...
لذت اسلام آوردن و ایمان آوردن رو چشیدم
خدایا تو میدونی چی میگم...
خدا عموی عزیز من رو برا خشنودی قلب آقا امام زمان (عج) نگهداره ...

خوابگاه دانشجویی بودم ... نماز جماعت داشتیم ... اما حاج آقایی که امام جماعت بودن ، خیلی دیر میومد و کلی نماز به تاخیر می افتاد ... من که خدا رو شکر مدتی بود با گوش دادن به سی دی « چگونه یک نماز خوب بخوانم ؟» عمو پناهیان ، نمازم اول وقت شده بود ؛ تصمیم گرفتم این نور رو تو خوابگاه منتشر کنم .... تراکهای سی دی رو برا بچه ها بلوتوث می کردم ... باورتون میشه با همین سخنان بسیار ساده اما دلنشین و حکیمانه ی استاد پناهیان ، چند تا دوستام نماز اول وقت خون مقید شدند؟.... نفسشون از قلبی بالا میآد که حب الدنیا نداره ... الکی نیست اینقدر عمو تو قلب جوونا جا داره ... خدا اولیائش رو در قلب بنده ها عزیز و محبوب قرار میده ...

ممنون از اینکه مارا باخاطرات سیر روحانی خود همراه کردید به راستی که آسمان هاست در ولایت جان
این قسمت هایی را که جدا کردم راه ها و حس و حالی بود که من هم در مدت آشنایی ام با آقای پناهیان آن را تجربه کرده بودم از سال 82 به اینطرف اون موقع من یه cd-man داشتم یادم نمی رود توی سفر مشهد جلوی یک پارک ، چطور حرف های استاد اشکم را جاری می ساخت وقتی ایشون می گفتند :

میدونی چرا عمل نمی کنی ، چون اراده ات قوی نیست ، میدونی چرا اراده ات قوی نیست چون آتیش نگرفتی ، میدونی چرا آتیش نگرفتی چون نمی شینی آنقدر در خونه خدا که اوج خواستن در تو پدید بیاد و بعد از اون قدم برداری تا میای زار بزنی التماس کنی شیطون میگه بسه دیگه اگه راست میگی برو عمل کن هی تو را به تصمیم وا میداره تصمیم های گنده گنده بعد هم نمی تونی عمل کنی بعد هم خود شیطون میاد میگه ببین یه عمر هی تصمیم می گیری هی عمل نمی کنی تو بچه درست حسابی نمیشی برو دنبال کارت
وهمه اینها به خاطر اینه که آتیش نگرفتی نرفتی در خونه خدا ضجه بزنی خدایا مارا ببخش که فایده نداره باید التماس کنی اونوقت اون اراده در تو شکل می گیره (اینها را از روی نت هایم نوشتم)

ومن اینها را می شنیدم و اشک می ریختم چرا که این ها را پشت کنکور تجربه کرده بودم لمس کرده بودم حس کرده بودم حیف که تایپم کند است وگرنه بقیه را هم توضیح می دادم اینکه حرف های استاد حکمت است و اینکه حکمت چیست و اینکه امثال جعفریان ها این را نمی فهمند و اینکه سال 87 توی اردوی مشهد با استاد عکس یادگاری گرفتم و اینکه اگر امام زمان بودند دینداری اینقدر سخت نمی شد . .
شرح این هجران و این خون جگر ، این زمان بگذار تا وقت دگر

خواهرم خیلی دوست داشت ما نماز بخونیم... اما مگه مشغله های روزانه میزاشت ؟!!!
یه چند وقتی که گذشت متوجه شدیم ناجور بچه مذهبی شده ! نمازاش اول وقت - حتی اگه نمازش فرادا بود نماز عصر رو به فرموده ایت الله بهجت دقیقا سه ساعت بعد از نماز ظهر میخوند و نماز عشاء رو یک و نیم ساعت بعد اذان مغرب !
به ما گیر نمیداد... بد خلقی هم نمیکرد... کلی هم باهامون شوخی و خوش اخلاقی داشت
به خودش سخت میگرفت اما به ما نه ...
اما بهمون فهمونده بود که چقدر نگرون ارتباط ما با خداست
گذشت یه شب برامون یه تیکه از سخنرانی « چگونه یک نماز خوب بخوانیم » استاد پناهیان رو گذاشت
خدایی خیلی خوشمون اومد هرچند حسابی درست نشدیم اما واقعا اثر گذاشت
حرفاشون خدایی جدید و اثر گذاره جوون پسنده البته نه مثه بعضی آخوندا که برا جلب توجه و جذب مشتری جلف بازی در میآرنا ... نفسش خداییه ...

سلام ... مدت ها بود که دچار افسردگی و ناراحتی روحی بودم اما کسی را پیدا نمیکردم تا کمکم کند ... پشت کنکور بودم ... یکی از شب های ماه مبارک رمضان بود که تلویزیون رو روشن کردم یک آقایی سخنرانی میکرد ( استاد پناهیان بودند) با شنیدن حرفهایشان تمام بدنم لرزید یعنی متحول شدم واقعا... عجب حرفهایی ... خیلی ها حرف خوب میزنند اما وقتی حرفهای ایشان را شنیدم گفتم ای کاش زودتر این حرف ها را کسی به من می گفت .... از آن حال بد در آمدم .. به تدریج مشکل افسردگیم برطرف شد... انگار استاد پناهیان به من انرژی زیادی منتقل کرد هیچ وقت آنطور درس نخوانده بودم... آنقدر انگیزه خوب پیدا کردم و تلاش کردم تا اینکه دانشگاه خدا را شکر قبول شدم... و الآن بزرگترین آرزوی قلبم شده یاری آقا امام زمان (عج) ... و تربیت فرزندانی که سرباز آقا (عج) باشند...

انگار جمع دوستداران استاد داره جمع میشه ، خیلی خوشحالم ، فکر کنم الان مهمترین وظیفه ما دوستداران استاد این است که حرف های استاد را تبدیل به گفتمان غالب جامعه کنیم یعنی این حقایق ناب را به گوش عارف و عامی برسانیم و استاد را به عنوان یک روشنفکر به عنوان یک تئوریسین و به عنوان کسی که حرف تازه دارد به انسان های اطرافمان معرفی کنیم
به خاطر تجدید حیات این فروم که با حضور دوستان فراهم شده یک مصاحبه شیرین را از استاد می گذارم البته به نقل از وبلاگ سخن دل
مصاحبه 60 ثانیه ای با حجت الاسلام پناهیان
* زیباترین آیه قرآن؟ «فبأی آلاء ربکما تکذبان» چون اگر این آیه به نوعی زیباییش بیشتر نبود، خدا آن را اینقدر تکرار نمی کرد، این آیه آدم را به وجد می آورد.
* پنج واژه محبوب ذهن شما؟ سحر، صحرا، دریا، کوه و آسمان
* بزرگترین آرزو؟ به جایی برسم که دیگر هیچ آرزویی نداشته باشم.
* برای هر کدام یک جمله بگویید: پدر مادر: خدایان روی زمین ازدواج: تجربه خداگونه زندگی کردن مسئول: مردد بین ظالم و مظلوم
* تأثیر گذارترین شخص در زندگی شما؟ امام (ره)
* شرایط الان جامعه را با زمان کدام یک از معصومین (ع) منطبق می دانید؟ هیچ کدام، ما از همه جلوتریم.
* دل نشین ترین بخش نماز؟ سجده
* اگر روحانی نمی شدید چه کار می کردید؟ یکی از اموات بهشت زهرا بودم.
* صحبتی دوستانه با جوانان؟ سعی کنید بیشترین لذت را از عالم ببرید. شاید لازمه اش معرفت باشد و مقداری چشم پوشی از لذت های کمتر در اول راه.

یه شاگرد تنبل!
دیدن تصویر این مرد بزرگ قلبم را گرم می کند و لبخند بر لبانم می نشاند، گاهی اشک در چشمانم حلقه می زند و پای صحبتهایش در خلوت خودم بارها گریه کرده ام بحال خودم، به ناتوانی های خودم، به دوریهای خودم، به تقصیرهای خودم به نابندگی های خودم.... نمی دانم اولین باری که ایشان را از نزدیک ببینم، چگونه حالی خواهم داشت؟ آیا توان گفتن کلامی دارم؟ شاید از ذوقم غش کنم، ...
بارالها! در رسیدن به آنچه در ذهن اوست یاریش فرما!...
استاد عزیزم! در پناه وجه الله الاعظم باشید، انشاء الله
به امید آنکه روزی "اترانا نحف بک و انت تام الملا... ونحن نقول الحمد لله رب العالمین."

سلام - یک روز از استاد بهرامپور مفسر قرآن پرسیدم نظرتان در مورد سخنرانیها و شخصیت استاد پناهیان چیست ؟ ایشان فرمودند : آقای پناهیان یک انسان عنایت شده است و یک مومن بعید است بدون عنایت به این درجات برسد. خوشابحالش - معمولا هرکجا فرصت کنم سخنرانیهای ایشان را گوش میکنم که خیلی فوق العاده است.

سلام - میخوام به رفقایی که آرزو دارند یه شهید زنده را از نزدیک ببینند سفارش کنم حتما استاد پناهیان را از نزدیک ببینند تا آرزوتون براورده بشه.
خدایا تو میدونی که همینطوره
امیدوارم صدای منو اونایی که باید بشنوند بشنوند.
حتما این نوشته ها روزی شهادت میده که من راست گفتم.
البته انشاالله استاد تا ظهور حضرت یار و سربازی در رکابش با ما رفیقه.

سلام به دوستان اهل دل
خوشحالم با زحمات شما یک محیطی پیدا شد تا بتوانیم در مورد آن فردی با هم صحبت کنیم که از دوران کودکی معلمی برایم شد که از راه دور می توانست دستم را بگیرد .
آری من هم از دوستان صمیمی شیطان بودم ولی باید بگویم قدرت کلام این معلم من از تمام قدرتهای شیطان و هواهای نفس من بیشتر است ، نمی دانم این قدر قدرت از کجا آمده و از چه سرچشمه میگیرد . از شما دوستان می خواهم من را در این مورد راهنمایی کنید .
از شما می پرسم وقتی که خیلی خسته هستید و حوصله هیچ کاری را ندارید ، چه کار می کنید ؟ میدانید وقتی برای من این موقعیت به وجود می آید چه کار می کنم ؟؟بله، با جان و دل می نشینم و سخنرانی های اخلاقی آقای پناهیان را گوش می کنم !!! .
انشاالله که خوش باشید .

با سلاماینکه ما جوانان به آقای پناهیان اقبال داریم به دلیل این است که در هر زمینه ای تحلیل دارند و البته این ویژگی به دلیل آن است که این دنیا را خدا آفریده و در دین (که بهترین برنامه زندگی در دنیایی است که آفریننده آن خدا است.) اصول ها را فرا می گیریم بعد می توانیم هر چیزی را بسنجیم. و یک دلیل دیگر این اقبال آن است که ایشان فرزند زمان خودشان هستند و برای جوانان چه چیزی خوشایندتر از این! و هر دوی این ها از ویژگی های آقای پناهیان هستند.یاسین

سلام علیکماستاد پناهیان معجزه ایی برای انقلاب اسلامی ایران است. انشاالله روزی خواهد رسید که تمام هموطنان ایرانی ما ایشان را بشناسند و سخنان زیبای ایشان را بشنوند تا زیبایی دین را لمس کنند.امین